سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
ره آوین
دانشجویان کانون فزهنگی هنری بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی اصفهان با توجه به دغدغه ی خود در مسائل فرهنگی تصمیم به راه اندازی این وبلاگ گرفتند و نظرات شخصی خود را در موضوعات متفاوت بیان می کنند . دقت شود که این نظرات ، نظرِ مجموعه ی بسیج دانشگاه نمی باشد .
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 66450
کل یادداشتها ها : 57
خبر مایه


از جمله شرایط یک یک معلم (استاد) خوب داشتن معلومات عمومی عالی است. از جمله این معلومات عمومی می توان به 1- تحصیلات مناسب 2- نحوه معاشرت اجتماعی 3- اطلاعات دینی اشاره کرد.

خط زیبا از امتیازاتی است که شایسته است معلمین و اساتید به آن اراسته باشند. خط استاد باید خوانا باشد و غلط املایی در نوشته او نباید دیده شود و اگر باشد نقص بزرگی است.

گاهی یک فرد علم و تخصص کافی در یک علم یا بعضی از علوم را دارد اما از نظر معلومات عمومی عقب است.(که در بعضی از روحانیون و فرهنگیان و اساتید دانشگاه هم گاهی دیده می شود) معمولا همه ما در این قسمت از معلومات عمومی لنگیم یعنی طریقه صحیح نشستن در جلسه, غذا خوردن, حرف زدن با دیگران و طرز برخورد با بزرگتر , با خودی و غیر خودی را نمیدانیم  و این ندانستن بعضی از اوقات به شخصیت ما لطمه ای بزرگ وارد می کند.

اما سومین قسم از معلومات عمومی "معلومات عمومی دینی" است. اگر از یک معلم دبیر و یا استاد خواسته شود که خدا را اثبات کند باید قادر باشد فورا و با برهان اثبات کند و برهان استاد باید بالاتر از معلم و برهان معلم باید بالاتر از افراد معمولی باشد. آشنایی با احکام دینی به میزان ضرورت و قرائت صحیح قران کریم از جمله خصایص خوب معلمین است.

 

برگرفته از کتاب "ویژگی های معلم خوب"

درس هایی از استاد آیت ا... مظاهری


  

به نام خداوندی که خوان رحمتش برای همه گسترده است، نه ...

سلام بر مردم داغدار آذربایجان

حادثه ی تلخ پیش آمده برای مردم روزه دار کشورمان در شب قدر را به بازماندگان تسلیت عرض می کنم .

این واقعه و هم دردی مسئولان، هنرمندان و ورزشکاران مرا بسی خوشحال و بی نهایت ناراحت کرد . خوشحال از کمک به برادر مسلمان و ناراحت از عدم توجه به مناطق محروم .

وزیر محترم مسکن ! خیلی خوب است که شما به ساخت مسکن برای زلزله زدگان توجه می کنید ولی لطف کنید بعد از آذربایجان، سری هم به نایین بزنید و پروژه مسکن بی مهری ما را از نزدیک ببینید . هنر آن است که از ابتدا آباد کنید، نه این که بعد از ویرانی به فکر آبادانی باشید .

وزیر محترم بهداشت ! سلامتی هم وطنان آذری زبان برای ما نیز حائز اهمیت است ولی من اصلا نمی خواهم در راه اصفهان و یا در بیمارستان های یزد و میبد بمیرم . من دوست دارم روحم هنگام پرواز به سمت آسمان نایین پر بکشد نه این که به دلیل کمبود امکانات روی خاک غربت جان دهم .

خانم وحید دستجردی ! چرا پزشکان و متخصصان نایینی باید در تهران طبابت کنند و مردم مظلوم نایین از علم فرزندان خود بی بهره باشند ؟؟؟

وزیر محترم ورزش ! توجه جامعه ی ورزش (مخصوصا مدال آوران المپیک) به این واقعه تحسین برانگیز است اما چرا جوانان نایین باید از فرط بیکاری سوار بر موتور به سمت خدا پر بکشند ؟ خدا می داند ما هم می توانیم به جای رفتن به زیر خاک ، روی سکوی المپیک بایستیم فقط کمی مهر و توجه می خواهیم .

آقای کفاشیان نایینی! ای کاش شما هم از «علی دایی» و «کریم باقری» کمک به هم زبان و هم نوع را یاد بگیرید .

آقای سروش صحت نایینی ! آخرین باری که به دیار آبا و اجدادی خود آمده اید را به یاد دارید ؟

آقای دکتر محمدسعید نوری نایینی(رئیس فائو) ! بعد از سیر کردن گرسنگان مردم جهان یک سر هم به نایین بیایید تا من اخبار گرسنگان آن را به شما بدهم .

میرزای نایینی! کجا هستی که از هم شهریان عزیز خود دلجویی کنی ؟

ای شهیدان آرمیده در امامزاده سلطان سید علی(ع) برخیزید و ما ساکنان دیار غربت را با خود به بهشت برین ببرید .

چه بگویم که درد فراوان است و درمان اندک ...

اگر اهر را زلزله ویران کرد، توجه مسئولین آبادش خواهد کرد ، اما نایین را که بی مهری و بی توجهی مسئولین ویران کرده ، چه کسی آباد خواهد کرد ؟

...

حسین محرابیان محمدی

دانشجوی مهندسی مواد- دانشگاه صنعتی اصفهان

تابستان91


  

با سلام برخی دیگر از وطایف دانشجویان در برابر اساتید به این شرح است:
  

17- رعایت لطف بیان هنگام گفتگو با استاد

دانشجو باید در خطاب به استاد دارای حُسن تعبیر و لطافت بیان باشد و به او نگوید: نه، قبول ندارم، چه کسی چنین گفته؟ و با چنین لحن های زننده ای خاطر استاد را بیازارد. بلکه از تعبیراتی خوش آیند استفاده کند مانند: اگر به ما چنین بگویند؟ یا اگر این سخن را قبول نکنیم؟ اگر به ما بگویند به چه دلیل چنین می گویی، در پاسخ آنها جه بگوییم؟

18- جبران کمبود های سخن استاد با اشارات لطیف

اگر استاد ، بحثی را پیش کشید که اشکال و ایرادی در آن به چشم می خورد، ولی استاد این اشکال را مورد بحث قرار نداد، دانشجو حق ندارد این مسائل فراموش شده را به رخ استاد بکشد بلکه از تعابیر خوش آیندی مانند: به پاسخ این اشکال اشاره ننمودید استفاده کند.

19- رعایت ادب و نزاکت در خطاب به استاد

دانشجو باید مواظب طرز سخن گفتن خود با استاد باشد. از به کار بردن تعبیراتی که معمولاً توده مردم در گفتگو های روزمرّه خود با یکدیگر استفاده می کنند، و در خور خطاب به استاد نیست، خودداری کند. همچنین در هنگام نقل قضیه ای درباره دیگران در نزد استاد، نباید به گونه ای سخن بگوید که درخور خطاب به استاد نباشد.

20- نادیده گرفتن لغزش زبان استاد

اگر استاد، دچار لغزش زبان شد و واژه و تعبیری مضحک از زبان او خارج شد، عکس العمل دانشجو نباید خنده باشد و یا به دیگران چشمک بزند و یا آن واژه را دستاویز تمسخر استاد قرار دهد. دانشجو باید اساساً نباید کوچترین اشاره ای به آن بکند و آن را برای هیچ کس بازگو نکند.

21- پیشدستی نکردن دانشجو به پاسخ پرسش ها در محضر استاد

دانشجو نباید در پاسخ به سوالات خود و دیگران بر استاد پیش دستی کند. به ویژه اگر سوال از سوی دیگر دانشجویان مطرح شده باشد، و استاد در پاسخ به آن درنگ نماید، باید دانشجو از پیش دستی در جواب در محضر استاد، خودداری کند تا حرمت استاد حفظ شود. مگر اینکه خود استاد ابتدا بخواهد او جواب سوال را در کلاس درس بگوید.

22- لزوم دقیق گوش دادن به سخنان استاد

زمانی که استاد با دانشجویان حاضر در کلاس سرگرم بحث است، دانشجو نباید با دیگر دانشجویان صحبت کند و بایستی به سخنان استاد سرا پا گوش دهد.

23- ارج نهادن به توضیحات استاد

اگر استاد مطلبی را بیان کرد که دانشجو از قبل به آن آشنایی داشت، نباید خود را بی نیاز از این مطالب نشان دهد و بایستی با تمام دقت به سخنان استاد گوش دهد.

24- عدم تکرار سوال های تلف کننده فرصت

شایسته نیست دانشجو راجع به مطالبی که آن ها را می داند، از استاد سوال کند و یا توجه لازم به سخنان استاد نداشته و از استاد درخواست کند که دوباره گفتار درسی را تکرار کند، که این کار هم حق دیگر دانشجویان را که با تمرکز حواس به سخنان استاد گوش داده اند تضییع می کند و هم محضر استاد را سبک شمرده است.

البته اگر به واسطه دور بودن از استاد در کلاس و یا بدلیل استعداد کم در فهم یکباره مطلب، نتوانسته کاملا متوجه درس شود باید عذر خویش را به عرض استاد رسانده و از او عذر خواهی کند و طیّ سوال لطیفی تقاضای خود را بر استاد عرضه کند.

25- سوال به موقع

دانشجو باید به موقع و در جای خودش سوال را مطرح کند.

26- دل نشین بودن سوال

دانشجو در بیان سوال خود بایستی با دقت و طرز خوش آیندی از استاد، در خواست پاسخ نماید.

27- نباید از سوال و پرسش به خاطر شرم و حیائ دریغ کرد

دانشجو درباره مسائل پیچیده باید با کمال جرات و شهامت از استاد خود در مورد آن مسائل توضیح کامل بخواهد.

28- شهامت در اعتراف به عدم درک درس

اگر استاد درباره مطلبی که برای دانشجویان کاملا واضح نیست، سوال کند: آیا مطلب را فهمیدید؟ دانشجو نباید از بیان و اعتراف به عدم درک مطلب خجالت بکشد و باید خواهان توضیح مطلب و اثبات آن گردد.

29- ایجاد آمادگی برای سرعت انتقال در فهمِ سخن استاد

دانشجو باید ذهن خود را در محضر استاد دارای چنان آمادگی کند که وقتی استاد از او درباره مطلبی پرسشی می کند (مثلا درباره مطالب گفته شده در جلسه گذشته) سریعا جواب دهد و استاد را مجبور به دوباره گویی نشود.

30- باید راه رفتن در معیّت استاد، نشانگر احترام و محبت به او باشد

معمولا دانشجو باید در سمت راست استاد و کمی عقب تر از او حرکت کند. اگر در بین راه استاد را دید بایستی با روی باز به نزدیکی استاد بیاید و به او سلام کند. از بلند صدا زدن و یا از پشت سر سلام کردن به استاد خودداری نمایدو با صدای معمول و متعارف به وی سلام کند.

در پناه حق


  

با سلام
با توجه به نزدیکی آغاز سال جدید تحصیلی و ورود دانشجویان جدید الورود به دانشگاه ، چند نکته ای در رابطه با وظایف دانشجو یان در مقابل اساتید متذکر می شوم.

1- ضروروت کاوش و جستجو ازاستاد لایق و شایسته

یعنی درباره استاد تحقیق کند که از لحاظ علمی و اخلاقی در چه پایه ای قرار دارد. استاد شایسته بایستی از لحاظ تفهیم مطالب علمی، از بیانی رسا و ذهنی پویا برخوردار باشد.

2- ارج نهادن به استاد و نجلیل از مقام علم و دانش

دانشجو باید به دیده احترام به استاد خویش بنگرد، و از عیوب او چشم پوشی کند. یعنی با دل و زبانش از او خرده گیری نکند.

3- تواضع و فروتنی در برابر استاد

دانشجو باید در برابر استاد خود، متواضع و فروتن باشد. حتی بیشتر از مقداری که نسبت به دیگر اصناف مردم مامور به تواضع و فروتنی است. تواضع در برابر استاد نوعی عزت و سر افرازی است. خضوع شاگرد در برابر استاد افتخاری است برای او، و موجب بلند پایگی او می شود.

4- لزوم ترجیح رای و نظریه استاد بر رای و نظر خود

دانشجو نباید نظر استاد را مردود ساخته و با او با چهره و رفتار وگفتار ی آمرانه مواجه گردد. دانشجو بایستی با استاد مشورت نموده و به دستورات او گردن نهد.

5- باید از استاد به احترام یاد کرد

باید خطاب و جواب دانشجو به استاد و گفتار او درباره وی (چه در حضور و چه در غیاب او) توام با تجلیل و تکریم باشد. از به کار بردن واژه " تو" جدا خودداری کرده و همواره از واژه " شما " استفاده نماید. به عنوان مثال : نظر شما درباره این مساله چیست؟ دانشجو بایستی نام استاد را در غیاب او با عناوینی که نمایانگر حفظ حرمت استاد است به زبان بیاورد مانند : آقای... استاد ما .... جناب آقای ....

6- سپاسگزاری از ارشاد و هشدار های استاد

دانشجو باید ارشادات استاد را (اگر چه با انتقاد و خرده گیری و توبیخ و گزندگی همراه باشد) از جمله ویژگی های خوب استار بر شمرد. اگر دانشجو راهنمایی های استاد را (ولو آنکه توبیخ آمیزهم باشد) با تشکر و امتنان پاسخ دهد، تمایل و علاقه استاد را به خود جلب نموده و توجه و اهتمام استاد را نسبت به مصالح خویش بر می انگیزد.

7- تحمل جور و تند روی های استاد

دانشجو بایستی در برابر تند روی های اخلاقی استاد، خویشتن داری و شکیبایی خود را حفظ کند. این حالت روانی و اخلاقی استاد، نباید موجب از دست رفتن حسن نیت دانشجو نسبت به وی شود. و نباید در دانشجو، آن عقیده به وجود آید که استاد او فاقد کمالات علمی و اخلاقی می باشد.

8- باید در انتظار استاد و شرفیابی حضور او به سر برد

دانشجو باید پیش از حضور استاد، در جلسه درس حاضر گردد و خود را به حضور در جلسه ی درس تمرین و عادت دهد. دانشجو بایستی خود را وادار سازد همواره پیش از استاد در جلسه ی درس حضور یابد.

9- رعایت ادب و نزاکت برای ورود به اتاق استاد

دانشجو نباید بدون اجازه وارد اتاق استاد شود( اعم از این که استاد تنها باشد یا کسان دیگری در نزد او باشند) . اگر برای ورود به اتاق استاد ، کسب اجازه کند و استاد هم متوجه کسب اجازه او شود و لی در عین حال اجازه ندهد، دانشجو باید برگردد و درخواست خود را تکرار نکند.

10- آراستگی و پیراستگی دانشجو به در حضور استاد

دانشجو باید با وضعی مطلوب به حضور استاد برسد. او باید با چهره ای شاداب و با شرح صدر، و ذهنی صاف و پاکیزه، با استاد روبرو شود، و در محضر او قرار گیرد. دانشجو هنگام ورود بر استاد بایستی، نظیف و پاکیزه بوده و نیاز خود را از لحاظ مسواک کردن دندان و پیراستن ناخن و موه های زائد، و برطرف ساختن بوی های نا مطبوع و زننده، بر آورده ساخته و بهترین و زیبا ترین لباس را بپوشد. دانشجو نباید در حالت کسالت و چرت زدن و خشم و گرسنگی و تشنگی و امثال اینگونه عوارض پریشان کننده خاطر، در محضر استاد قرار نگیرد.

11- آمادگی روحی و ذهنی دانشجو برای درس

دانشجو نباید در حال دل مشغولی و ملال خاطر و ضعف و چرت زدگی و گرسنگی و تشنگی و شتابزدگی و نگرانی و نا آرامی و احساس درد و اضطراب خواندن درس را آغاز کند.

12- نباید دانشجو مانع استراحت استاد شود

اگر دانشجو وارد کلاس شود و مشاهده کند که استاد در آنجا حضور به هم نرسانده، باید به انتظار استاد بنشیند(و به خاطر تاخیر استاد کلاس درس را ترک نکند)

13- وقت تدریس را نباید بر استاد تحمیل نمود

دانشجویان نباید اوقاتی را که برگزاری کلاس درس بر استاد دشوار است بر او تحمیل کنند و ابتدا خود استاد وقت معین و زمان خاصی را پیشنهاد کند.

14- کیفیت نشستن دانشجویان در کلاس درس در حضور استاد

دانشجویان بایستی به نحوی در کلاس بنشینند که نمایانگر ادب و نزاکت آنها باشد و حالت جسارت آمیزی نداشته باشد.

15-  دانشجو بایستی مواضب حالات و رفتار و حرکات خود در محضر استاد باشد

یکی از مهمترین وظایف دانشجو این است که با اشتیاق و علاقه به سخنان استاد، گوش فرا دهد و نگاهشن را در او متمرکز سازد. با دقت به گفته های استاد بیندیشد و آن را در ذهن و حافظه نگهدارد تا استاد را ناگزیر به تکرار سخن نکند. بی جهت و بی ضرورت نگاه خود را از استاد بر نگرفته و به این سو و آن سو نگاه نکند، به ویژه در لحظاتی که با استاد گفتگو می نماید و یا استاد با او صحبت می کند. با دست و پا و سایر اندام خود حرکات بیهوده ای را از خویش بروز ندهد. دستش را بر روی دهان و موی صورت و محاسن قرار ندهد. با دکمه های لباس خود بازی نکند و انگشت خود را نشکند و آن را به صدا در نیاورد. خمیازه نکشد. رعایت همه این آداب نمایانگر ذوق سالم و پاکیزه است.

16- تنظیم صدا و مواظبت از رفتار و گفتار در حضور استاد
دانشجو( بدون نیاز و ضرورت) صدای خویش را خارج از اندازه بلند نسازد. در حضور استاد با دیگران پنهانی و در گوشی صحبت نکند. سخنی بر زبان نراند که دیگران از شنیدن آن به خنده بیافتند و یا در آن، حرف رکیک و زشتی باشد یا متضمن سوء برداشت و یا سوء ادب و نزاکت باشد. بلکه اساساً نباید در حضور استاد (بدون اینکه از او پرسشی کنند و یا از استاد، کسب اجازه کند) لب به سخن بگشاید. بی جهت در برابر استاد نخندد، چه موجبات خنده در میان باشد یا نباشد حق ندارد در حضور استاد بخندد. اگر هم خنده بر او چیره گشت بدون قهقه و بی سر و صدا باشد یعنی لبخند بزند و تبسم کند.
دانشجو باید از غیبت وبد گویی پشت سر دیگران در حضور استاد ، سخت بر حذر باشد و راجع به هیچکسی  سخن چینی نکند. و میان استاد و هیچ فرد دیگری فتنه ایجاد ننماید. یعنی مطالبی راجع به دیگران در نزد استاد به میان آورد که استاد را نسبت به آنها بدبین سازد. مثلاً بگوید: فلانی از استاد خرده گیری کرد و یا کسی از استاد بد گویی کرد و یا در صدد ردِّ سخنان استاد بر آمد. همچنین دانشجو نباید در نزد استاد خود شیرینی نماید.  

این مطلب ادامه خواهد داشت...


  

روضه مکتوب / 

سید مهدی شجاعی

دلت می‌خواهد، طاقت بیاوری، صبوری کنی و حتی به حسین دلداری بدهی.
 
بچه ها چشمشان به توست. تو اگر آرام باشی، آرامش می گیرند و اگر تو بی تابی کنی، طاقت از کف می دهند.
 
سجاد که در خیمه تیمار تو خفته است، حادثه را در آینه نگاه تو دنبال می کند؛ پس تو باید آنچنان با آرامش و طمأنینه باشی، انگار همه چیز منطبق بر روال معهود پیش می رود و مگر نه چنین است؟ مگر تو از بدو آمدن به این جهان، خودت را آماده این روز نمی کردی؟
 
پس باید قطره قطره آب شوی و سکوت کنی. جرعه جرعه خون دل بخوری و دم برنیاوری. همچنان که از صبح چنین کرده ای.
 
حسین از صبح با تک تک هر صحابی، به شهادت رسیده است، با قطره قطره خون هر شهید، به زمین نشسته و تو هر بار به او تسلی بخشیده ای. هر بار قلبش را گرم کرده ای و اشک از دیدگان دلش سترده ای. هر بار که از میدان باز آمده است، افزایش موهای سپید سر و رویش را شماره کرده ای و به همان میزان، در خود شکسته ای، ولی خم به ابرو نیاوردی.
 
خواهر اگر تعداد موهای سپید برادرش را نداند که خواهر نیست. خواهر اگر عمق چروک های پیشانی برادرش را نشناسد که خواهر نیست؛ تازه اینها مربوط به ظواهر است.
 
اینها را چشم هر خواهری می تواند در سیمای برادرش ببیند. زینب یعنی شناسای بندهای دل حسین، یعنی زیستن در دهلیزهای قلب حسین، عبور کردن از رگ های حسین و تپیدن با نبض حسین؛ زینب یعنی حسین در آینه تأنیث. زینب یعنی چشیدن خار پای حسین با چشم.
 
زینب یعنی کشیدن بار پشت حسین بر دل.
 
وقتی از سر جنازه مسلم بن عوسجه آمد، وقتی که محاسنش به خون حبیب، خضاب شد، وقتی که رمق پاهایش را در پای پیکر حر بن یزید ریاحی ریخت، وقتی که از کنار سجاده خونین عمرو بن خالد صیداوی برخاست، وقتی که جگرش با دیدن زخم های سعید بن عبدالله شرحه شرحه شد، وقتی که عبدالله و عبدالرحمن غفاری با سلام وداع، چشمان او را به اشک نشاندند، وقتی که زهیر به آخرین نگاهش، دل حسین را به آتش کشید، وقتی که خون وهب و همسرش، عاشقانه به هم آمیخت و پیش پای حسین ریخت، وقتی که جان، در واپسین لحظات عروج، سراسر وجودش را به رایحه حضور حسین، معطر کرد و وقتی که… .
 
در همه این لحظات، نگاه تو بود که به او آرامش می داد و دست های تو بود که اشک های وجودش را می سترد.
 
هر بار که از میدان می آمد، تو بار غم از نگاهش برمی داشتی و بر دلت می گذاشتی. حسین با هر بار آمدن و رفتن، تعزیت هایش را به دامان تو می ریخت و التیام از نگاه تو می گرفت.
 
این بود که هر بار، سنگین می آمد، ولی سبکبال بازمی گشت. خسته و شکسته می آمد، اما برقرار و استوار بازمی گشت.
 
اکنون نیز دلت می خواهد طاقت بیاوری، صبوری کنی و حتی به حسین دلداری بدهی. همچنان که از صبح تاکنون که آفتاب از نیمه آسمان گذشته است، چنین کرده ای؛ اما اکنون ماجرا متفاوت است.
 
اکنون این دل شرحه شرحه توست که بر دوش جوانان بنی هاشم به سوی خیمه ها پیش می آید. اکنون این میوه جان توست که لگدمال شده در زیر سم ستوران به تو باز پس داده می شود.
 
علی اکبر برای تو تنها یک برادر زاده نیست. تجلی امیدها و آرمان های توست. تجلی دوست داشتن های توست. علی اکبر، پیامبر دوباره توست.
 
نشانی از پدر توست، نمادی از مادر توست، علی اکبر برای تو التیام شهادت محسن است. شهید نیامده. غنچه پیش از شکفتن پرپر شده.
 
شهادت محسن، نخستین شهادت در دیدرس تو بود. تو چهار ساله بودی که فریاد مادر را از میان در و دیوار شنیدی که «محسنم را کشتند» و به سویش دویدی.
 
شهادت محسن بر دلت زخمی ماندگار شد. شهادت برادر در پیش چشم های چهار ساله خواهر و تا علی اکبر نیامد، این زخم التیام نپذیرفت.
 
اکنون این مرهم زخم توست که به خون آغشته شده است. اکنون این زخم کهنه توست که سر باز کرده است.
 
دوست داشتی حسین را دمادم در آغوش بگیری و بوی حسین را با شامه تمامی رگهایت استشمام کنی؛ اما تو بزرگ بودی و حسین بزرگتر و شرم همیشه مانع می شد، مگر که بهانه ای پیش می آمد؛ سفری، فراق چند روزه ای، تسلای مصیبتی و… تو همیشه به نگاه بسنده می کردی و با چشم هایت بر سر و روی حسین بوسه می زدی. وقتی علی اکبر آمد، میوه بهانه چیده شد و همه موانع برچیده.
 
حسین کوچکت همیشه در آغوش تو بود و تو می توانستی همه احساسات حسین طلبانه ات را نثار او می کنی. از آن پس، هر گاه دلت برای حسین تنگ می شد، بوسه بر گونه های علی اکبر می زدی.
 
از آن پس، علی اکبر بود و در دامان مهر تو. علی اکبر بود و دست های نوازش تو، علی اکبر بود و نگاه های پرستش تو و… حسین بود و ادراک عاطفه تو.
 
و اکنون نیز حسین بهتر از هر کس این رابطه را می فهمد و عمق تعزیت تو را درک می کند. دلت می خواهد که طاقت بیاوری، صبوری کنی و حتی به حسین دلداری بدهی.
 
اما چگونه؟ با این قامت شکسته که نمی توان خیمه وجود حسین را عمود شد. با این دل گداخته که نمی توان بر جگر حسین مرهم گذاشت.
 
اکنون صاحب عزا تویی؛ چگونه به تسلای حسین برخیزی؟
 
نیازی نیست زینب؛ این را هم حسین خوب می فهمد.
 
وقتی پیکر پاره پاره علی اکبر به نزدیکی خیمه ها می رسد و وقتی تو شیون کنان و صیحه زنان خودت را از خیمه بیرون می اندازی، وقتی به پهنای صورت اشک می ریزی و روی به ناخن می خراشی، وقتی تا رسیدن به پیکر علی، چند بار زمین می خوری و برمی خیزی، وقتی خودت را به روی پیکر علی اکبر می اندازی، حسین فریاد می زند: «زینب را دریابید».
 
حسینی که خود قامتش در این عزا شکسته و پشتش دو تا شده است؛ حسینی که غم عالم بر دلش نشسته و جهان، پیش چشمان اشکبارش تیره و تار شده است!
 
حسینی که خود بر بلندترین نقطه عزا ایستاده است، تنها نگران حال توست و به دیگران نهیب می زند که: «زینب را دریابید. هم الان است که قالب تهی کند و کبوتر جان از نفس تنش بگریزد».


  

متاسفانه در دانشگاه صنعتی شاهد رشد غیر طبیعی در تعداد پذیرش دانشجویان مقطع دکتری هستیم. به نحوی که در برخی رشته ها ظرفیت از 2 نفر در سال گذشته به 9 نفر در سال جای افزایش پیدا کرده است .آن هم بدون تغییری در اعضای هیئت علمی دانشگاه( به عنوان مثال در این رشته خاص). نبود امکانات اختصاصی برای دانشجویان این مقطع از جمله سایت مجزا سالن مطالعه خوابگاه واز همه مهمتر اساتیدی که وقت آزاد برای این دانشجویان داشته باشند.
 استادی که در حال حاضر 8 دانشجوی ارشد و 2 دانشجوی دکترا دارد و تعداد زیادی پروژه با دانشجویان کارشناسی چگونه می تواند دانشجوی دکترای جدید را راهنمایی کند؟ آیا این روند شتابان در افزایش ظرفیت دانشجو لطمه جدی بر دستاورد های علمی دانشگاهیان نمی زند؟ کیفیت پایان نامه های ارائه شده در چه حدی است؟ جالب اینکه دانشگاه ما خودش را در جایگاه بالایی از نظر محتوای مقالات و پایان نامه ها می داند و این رشد علمی را دلیلی برای افزایش بی پشتوانه پذیرش دانشجویان قلمداد می کند .اما آیا به این مسئله توجه می شود که به عنوان مثال ازبین 1000 دانشجو 10 پایان نامه بر مبنای کارهای علمی قابل اجرا در صنعت انجام می شود و با افزایش دانشجویان به 10000 این تعداد پایان نامه مفید به 15 افزایش می یابد آیا این به معنای رشد علمی قابل قبول و قابل افتخار است؟ ایا مابقی پایان نامه ها چیزی جز کاغذ سیاه کردن و هدر دادن بیت المال نیست؟
آیا اینکه دانشجویان دکترا به دنبال کار ومشغله زندگی خود هستند و  به عنوان اولویت چندم زندگی خود، گذراندن دوره دکترا  را مد نظر قرار می دهند، زنگ خطر نیست؟ دلیل ادامه تحصیل در این مقطع بالاتر رفتن حقوق به واسطه مدرک دکترا داشتن زنگ خطر نیست؟واقعا برای این مشکل چه باید کرد؟


  

حفظ  فرهنگ دفاع مقدس و بیان خاطرات و اندیشه های شهدا و معرفی آنها به نسل جوان از مهمترین وظایف امروز در مقابل هجمه فرهنگی دشمنان می باشد.
کتاب خاک های نرم کوشک روایت گوشه های از زندگی شهید بزرگوار عبدالحسین برونسی می باشد.
بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد این کتاب به این شرح است:

"الان چند سالى است که کتاب‌هایى درباره‌ى سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مى‌نویسند و بنده هم مشترى این کتاب‌هایم و مى‌خوانم. با این‌که بعضى از این ‌ها را من خودم از نزدیک مى ‌شناختم و آنچه را هم که نوشته، روایت‌هاى صادقانه است- این هم حالا آدم مى‌تواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغه‌آمیز است و کدام صادقانه است آدم مى ‌بیند این شخصیت ‌هاى برجسته، حتى در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمده‌اند، این اوستا عبدالحسین بُرُونسى، یک جوان مشهدى بنّا که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود شرح حالش را نوشته‌اند و من توصیه مى‌کنم و واقعاً دوست مى‌دارم شماها بخوانید . اسم این کتاب "خاک ‌هاى نرم کوشک" است؛ قشنگ هم نوشته شده."


 خاک های نرم کوشک


  

توسعه‌ی اقتصادی آرمان پر جاذبه‌ی عصری است که بشر خدا را فراموش کرده و از جاودانگی روح خویش غفلت کرده است. در جهان امروز، منظور از توسعه، صرفاً توسعه‌ی اقتصادی با معیارها و موازینی خاص است و اگر گاهی سخن ازتوسعه‌ی فرهنگی هم به میان بیاید، مقصود آن فرهنگی است که در خدمت توسعه‌ی اقتصادی قرار دارد. چنان‌که وقتی سخن از آموزش نیز گفته می‌شود منظور از آموزش، روش و ابزار توسعه در همان وجه خاص می باشد.

قرآن مجید مجموعاً نوزده بار لفظ رشد و ترکیبات مختلف آن را آورده است. از جمله مهمترین آنها آیه‌ی256 از سوره‌ی مبارکه «بقره» می باشد که صراحتاً رشد را در مقابل غی قرار داده است. لا اِکراهَ فِی الدین قَد تَبَیَّنُ الرُشدُ مِنَ الغَی. راه رشد راهی است که انسان را به سوی علت غایی وجود خویش و آن هدف خاصی که از آفرینش بشر مقصود پروردگار متعال بوده است هدایت می‌کند. و در جایی دیگر این راه و راهنمای آن را مشخص می کند.
اِهدِنا
الصِراط المُستَقیم..
 
یس... اِنَّکَ عَلی صراط مُستقیم

در بسیاری از آیات قرآن مجید منتهای حرکت تکاملی انسان و جهان الله است. اِلَیهِ راجِعون ، اِنَّ اِلی رَبِّکَ الرجُعی، ...

در نظام اعتقادی ما آن توسعه‌ای معتبر است که بر  تعالی روحی بشر تکیه دارد و تعالی روحی بشر نیز به پرهیز از فزون‌طلبی و تکاثر، و  منع اسراف و پیروی از یک الگوی متعادل مصرف منتهی می‌شود، نه به رشد  اقتصادی محض. حرکت به سوی تکامل و تعالی در اسلام لزوماً با توسعه‌ی مادی و اقتصادی همراه نیست و تعالی معنوی با قناعت و زهد و
مصرف کمتر و... ملازمه دارد.

تکامل و تعالی در معارف اسلام یک حرکت همه‌جانبه ای می باشد که در آن بُعد فرهنگی و معنوی‌ دارای اصالت است. روح و جسم در اصل و  ریشه متحدند
و هیچ تضادی بین آن دو وجود ندارد. اما از آنجا که هر یک از قوای چهارگانه‌ی شهوت و غضب و وهم و عقل جداگانه سعی می‌کنند که حاکمیت کل وجود بشر و شخصیت او را در اختیار بگیرند باید برای ایجاد اعتدال در میان این قوا از افراط و تفریط در ارضای تمایلات و خواهش‌های آنان پرهیز کرد، چرا که زمینه‌ی تکامل انسانی در اعتدال این قواست . از این رو اسلام از یک‌ سو انسان را فی‌المثل به روزه گرفتن و قناعت وا می‌دارد و از سوی دیگر مؤکداً او را از زهد و درون‌گرایی مفرط پرهیز می‌دهد و این هر دو با توجه به علت غایی و آن هدفی است که به سوی آن در حرکت است.

باید توجه داشت که فقر در اسلام مذموم است و جامعه‌ی آرمانی مسلمانان، جامعه‌ی فقیری نیست.

هدف اصلی حکومت اسلامی اصلاً تزکیه و تعلیم اجتماع است، اما چون فقر و فقدان عدالت اجتماعی مانعی عظیم در برابر این هدف اصلی است، بالتبع به از بین بردن فقر و سایر موانع می‌پردازد و به طور موازی در جهت تکامل و تعالی معنوی جامعه برنامه‌ریزی می‌کند. بنابراین، آموزش و فرهنگ در خدمت رفع محرومیت‌ها و از بین بردن فقر قرار نمی‌گیرد، بلکه مبارزه با فقر در خدمت اعتلای معنوی و فرهنگی است...

 

برگرفته از کتاب توسعه و تمدن غرب


  

با عرض سلام خدمت همگی اعضای کانون

می خواستم متن مقالات رو بذارم ولی جا نشد. ناچارا لینکش رو میذارم خودتون کپی کنید.

لینک مقاله اول:http://aviny.com/Article/Aviny/Chapters/MainaToseah.aspx

لینک مقاله دوم:http://aviny.com/Article/Aviny/Chapters/TodeahOtopia.aspx

انشاءالله جلسه سه شنبه ساعت 7:00

حتما مقالات را بخوانید...

یا علی


  

یکی از زمینه های پیشرفت طبق الگوی اسلامی ایرانی، پیشرفت در حوزه سلامت در جامعه اسلامی است. این موضوع با توجه به هزینه های مادی و معنوی زیاد که در جامعه فعلی ما نمود دارد،  اهمیت خود را نشان می دهد . یکی از زیر گروه ها در بحث سلامت، سلامت تغذیه است. یعنی تغذیه سالم . متاسفانه در جامعه ما با رواج فرهنگ غربی ، روند تغذیه ای ما هم دستخوش تغییرات شومی شده است. فرهنگ غربی که در سایه توسعه تکنولوژی، اسراف و تجمل گرایی را به ملت ها تلقین و تحمیل کرده با تغییر دادن نوع تغذیه جوامع بشری و بخصوص جوامع اسلامی آنها را به سر منزل هلاکت سوق می دهد. افزایش بسیار نگران کننده بیماری های قلبی و عروقی و ... گواه این مدعاست. این تغییر نوع تغذیه در نسل نوجوان و جوان  بیشتر دیده می شود . دانشجویان هم به عنوان قشری از جوانان  کشور مان(که در تغییر نگرش جامعه موثرند) در نوک پیکان این سیاست مغرضانه دشمن قرار گرفته اند. بعضی از این عادات نادرست غذایی به قرار زیر است:

نخوردن صبحانه و یا در هنگامه صبحانه مصرف یک نوشیدنی داغ به همراه یک ماده غذایی مثلا پنیر که در یخچال بوده و دمای آن نزدیک صفر درجه است. این خود یکی از عوامل اصلی پوسیدگی و از بین رفتن دندان هاست.

استفاده از غذا های آماده فست فود که فاقد مواد مفید برای بدن می باشند. سیب زمینی سرخ کرده،
سوسیس و کالباس وگوشت گاو.

روغن هایی که در بازار موجود است روغن های صنعتی اند که در اتومبیل هم می توان از آن استفاده کرد. حال این روغن ها را به عنوان روغن خوراکی برای سرخ کردن و استفاده مستقیم در سالاد در تلوزیون هم تبلیغ می کنند!

استفاده بی اندازه از چای (سیاه و سبز) و استفاده از ظروف آلومینیومی برای پخت وپز و ظروف یکبار مصرف برای صرف غذا .

با شتاب غذا خوردن و نجویدن غذا

خوردن نوشیدنی های گازدار مثل نوشابه دلستر و... خوردن تنقلاتی مثل بیسکویت و کیک چیپس و پفک که عوارض بسیار خطرناکی دارند.

این موضوع ادامه خواهد داشت


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ